دنیای مطالب خواندنی

دنیای مطالب خواندنی
 
Design by : NazTarin

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 143
بازدید کل : 91898
تعداد مطالب : 69
تعداد نظرات : 46
تعداد آنلاین : 1



javahermarket

javahermarket

javahermarket

13 راز موفقیت

راز اول- جهان بر پايه تبادل ارزش ها بنا شده است:

اين اولين راز بنيادي موفقيت است که اغلب مردم آن را فراموش مي کنند و به آن توجهي ندارند. اکثر افراد به موفقيتهاي بزرگي در زندگي نزديک مي شوند و اين موفقيتها براي آنها دست يافتني است؛ ولي هيچ وقت خود را با انرژي که اطرافشان را فرا گرفته وفق نمي دهندو هماهنگ نمي کنند. همه چيز در جهان مبتني بر قانون تبادل ارزش براي ارزش است. اما اين قانون يک ترازوي نا متعادل است. به اين معنا که اگر شما بهاي چيزي را بپردازيد ، چندين برابر از آن نتيجه ميگيريد. وقتي شما بذر خوبي را مي کاريد، چندين برابر خوبي به شما باز خواهد گشت. در ازاي عشقي که شما مي ورزيد و کارهاي خوبي که انجام ميدهيد و به هر نسبتي که تلاش کنيد، نتيجه اش را خواهيد برد. همچنين زماني که از منزل بيرون مي رويد و در مسيرتان يک عمل خير خواهانه انجام مي دهيد و بذر محبت را در دل شخص نيازمندي مي کاريد، چندين برابر موفقيت در مسير زندگي به سوي شما سرازير مي شود.

راز دوم- پنير مجاني فقط در تله موش پيدا مي شود!!:

اين نکته نشان مي دهد که من خيلي گستاخ هستم. اما در واقع جمله اي بسيار مختصر و مفيد است و نتيجه عميقي بر چگونگي اداره کردن قوانين موفقيت دارد. شما با بردن يک بليط لاتاري (بخت آزمائي)، رسيدن ارث و يا پيدا کردن يک چاه نفت در حياط خانه خود ثروتمند نخواهيد شد. اين اتفاقها ممکن است براي افرادي پيش بيايد و آنها را به ثروتي موقتي برساند.اما اين گونه ثروتها براي شما ماندگار نخواهند بود. شما نمي توانيد موفقيت واقعي را بدون تلاش و بي آنکه بهايي برايش بپردازيد، به دست آوريد. هميشه بهايي براي پرداختن وجود دارد ؛ يک تبادل عادلانه بين ارزشها که در راز اول در مورد آن بحث کرديم. شواهد چندين و چند بار نشان داده که اغلب افراد فقير کساني بودند که ثروتي عظيم و باد آورده(مثلاً در يک لاتاري) به دست آورده بودند و چندين سال بعد ورشکست و بدبخت شدند. ما درباره افرادي صحبت مي کنيم که 10، 20 و يا حتي 40 ميليون دلار برنده شده، پول خود را دريافت کرده بودند، ولي نمي دانستند از آن ثروت چگونه استفاده کنند؛ چون هيچگونه آگاهي در مورد قوانين موفقيت نداشتند. بنابراين بعد از مدتي پولي برايشان باقي نماند و عناصر ديگر موفقيت هيچگاه در زندگي آنها پديدار نشد. هيچ چيزي رايگان به دست نمي آيد. به طور مثال: اگر فروشنده اي به طور اشتباه مبلغ 5 دلار به شما اضافه بدهد و شما آن مبلغ را به او باز نگردانيد، يا راهي پيدا کنيد که بخواهيد بدون پرداخت هزينه اي با سيم کشي از جايي صاحب تلويزيون کابلي شويد يا اينکه بخواهيد بدون پرداخت هيچگونه وجهي روزنامه اي را بخوانيد و آن را سر جايش بگذاريد و ... ، طبعاً سزاي اين اعمالتان را خواهيد ديد و مطمئن باشيد که روزي بايد تاوان اين دين ها را بپردازيد. افراد موفق هرگز به دنبال هيچ چيز رايگاني نيستند. آنها هميشه از پرداختن بهاي هر چيزي لذت مي برند و خشنود و راضي هستند.

راز سوم- افراد موفق اشخاصی افراطی در دین نیستند:

ا فراد موفق با اینکه اشخاصی به شد ت متد ین نیستند اما عمیقاً انسانهایی با طرز تفکر معنوی و روحانی هستند. آ نها این نکته را درک کرده اند که تحمیل کردن عقایدشان به دیگران، آنها را از اصل و نهاد خویش( یعنی ذات مقدس الهی) دور می کند. ساد گی زیبایی در جاده ی موفقیت وجود دارد: از خیال و تصور به واقعیت و ظهور. موفقیت وا قعی شامل همه می شود و انحصاری و مخصوص یک شخص یا یک قشر خاص نیست.

 

راز چهارم - ثروت برای شما به صورت تصادفی پیش نمی آید! شما باید آن را به دست آورید؛

شما تنها با خواندن زند گی نامه ی افرادی که از فرصتهای خویش استفاده کردند وبه موفقیت رسیدند، موفق نمیشوید.این نکته همانند آن است که ارثی بزرگ به شما رسیده باشد و یا پول زیادی در شرط بندی مسابقه اسب د وانی برنده شده باشید، که ثروتهایی بادآورده هستند. اما ثروت واقعی ( از همان نوعی که همیشه باقی می ماند) یعنی همان ثروتی که از نتیجه ی کاری که زحمت زیا دی برایش کشیده اید ، به دست می آید . شما در فکر و ذهن خود می خواهید فردی ثروتمند شوید. پس باید آن را از سطح فکری و ذهنی(سطح خیال) به سطح فیزیکی(واقعیت) برسانید و این راه به کمک گروهی از افراد(آنهایی که قبلاً در زندگی به موفقیت رسیده اند) انجام پذ یر است که می توانند تجربه های خودشان را در اختیار شما قرار دهند تا شما نیز بتوانید موفقیت را به سوی خود جذ ب کنید.

راز پنجم - شما با کلامتان موفقیت را برای خود به وجود می آورید!

من همیشه متحیر می شوم زمانی که می بینم افراد به چیزهای منفی فکر می کنند . دوستی با من تماس گرفت و گفت: " با کامیون به یک درخت بر خوردکردم " البته من تعجب نکردم. زیرااو قبلاً به من گفته بود:"همیشه زمانی که قراراست اتفاق خوبی برایم پیش بیاید،اتفاقهای بدی رخ می دهد که من را از رسید ن به آن عقب می اندازد ." مطمئناً هم که باید ا تفاق بیافتد ! زمانی که او در ذهن نیمه هشیارش بر این باور بوده، این باور وعقیده که در ناحیه ی ذهنی وجود دارد جای خود را با ناحیه ی فیزیکی عوض می کند و اتفاق به وقوع می پیوند د. فکر کنید چندین مرتبه اتفاق خوبی افتاده وافراد جملا تی شبیه به این گفته اند:" نمی توانم باور کنم، من هیچ وقت چیزی برنده نشده ام،من اصلاً شا نس ندارم و .... " بعد زمانی که اتفاق بد و نا گواری برای آنها پیش می آید ، بشقاب را به زمین می اندازد، اشیاء را به این طرف و آن طرف پرتاب می کنند و یا می ایستند و فریاد می زنند و می گویند :" من میدا نستم که این اتفاق برایم پیش می آید ." من شنیده ام که مرد م جملاتی نظیر این نیز می گویند:" من هر زمستان حداقل سه بار سرما می خورم." من نیز قبلاً میگفتم:" تقریباً سالی یک بار ضرر می کنم" و البته این اتفاق هم برایم پیش می آمد؛ تا زمانی که این جمله را قطع کردم. از آن موقع تا کنون بیشتر از9 سال است که چنین اتفاقی برایم پیش نیا مده است . برخی از مردم فکرمی کنند که این یک روش خوب و مؤد بانه است که ازطریق نسبت دادن جملا تی تحقیرآمیز به خود را انسان هایی شایسته نشان دهند. جملاتی نظیر: پول برای من بی ارزش است، این زند گی که اکنون دارم حتی برایم زیاد هم هست و ... . این جملات شما را فقط نزد افراد شکست خورده عزیز خواهد کرد.اما بر زبان آوردن این گونه الفاظ نه تنها موفقیت رااز شما دور می کند، بلکه همان چیزهایی را که گفته بود ید ، واقعاً برایتان رخ خواهد داد . شما می توانید با به کار گیری کلمات مثبت، خصوصاً در جملا تی که هنگام صحبت کردن از آنها استفاده می کنید به موفقیت برسید . اگر شما می خواهید موفقیت خود را به وسیله ی کلماتی که با آنها صحبت می کنید تعیین کنید، چرا از جملا تی شبیه به این جمله مثبت استفاده نکنید:

 رازششم - سلامتی، عشق، شادی و پول نا محدود هستند؛

فرض کنید کسی می خواهد شما را در آغوش بگیرد. آیا از اینکه آغوش خود را در اختیار او قرار می دهید، از تعداد آغوش های شما کم می شود؟ مطمئناً خیر. در واقع اگر شما از آن دسته انسانهایی باشید که باز بودن آغوششان به روی همه زبانزد خاص و عام است، قطعاً شما تعداد بیشتری از آنها ( آغوشها ) را به سوی خود جذ ب خواهید کرد . عواملی که موفقیت واقعی را می سازند مثل سلامتی، عشق، شادی و پول نا محدود هستند و در حقیقت روز به روز افزایش می یابند.هر چه شما عشق بیشتری ارزانی کنید،عشق بیشتری به سمت شما باز می گردد . سلامتی و شادی فراوان بر روی سلامتی و شادی می آ ید و باعث رشد و پرورش آنها می شود. زیرا جهان بر پایه ی تبادل ارزشها بنا شده است. پولی که شما به گردش در می آورید انرژی خود را می سازد و تأثیر موجی شکلی را برروی موفقیت می گذارد که سر انجام راه خود را به سوی شما پیدامی کند و به سوی شما باز می گردد.این یک چرخش خود تکراری است که به سوی بینهایت می رود.

 

راز هفتم - موفقیت بر قانون خلأ نظارت دارد؛

سرشت بشر از خلأ نفرت دارد و همواره در حال پرتاب کردن آن با خوبیهاست. جهان هستی نمی تواند چیزی را در اختیار شما قرار دهد اگر آن چیز در گروی چیز دیگری باشد. بهترین راه جذ ب کردن یک چیز مثبت جدا کردن آن از چیزی منفی و ایجاد یک فضای خالی برای پر کردن آن با خوبی است. اگر شما لباس نو می خواهید بهتر است ابتدا کمد لباسهایتان را بیرون ریخته و تعدادی از لباسهای قدیمی تان را به پناهگاه آوارگان اهدا کنید. اگر به دنبال معشوق می گرد ید باید ابتدا هر گونه دو رویی که در دیگر روابط خود دارید کنار بگذارید. وقتی شما جاذب تمامی موفقیتهایی که در زند گی به دنبالش می گردید نیستید، از خودتان بپرسید چرا آن چیزهایی را که باید آزاد کنید نزد خود نگه داشته اید؟!!

 

راز هشتم - تمرکز افراد فقير بيشتر بر روی پول است :

بحث های فراوانی بين طبقات متوسط و پايين جامعه وجود دارد در مورد اين که تمرکز افراد ثروتمند بر روی پول است. بسياری از آنها بر اين باورند که ثروتمندان فقط در مورد پول فکر می کنند؛ در حالی که اين گونه نيست. در واقع افراد فقير بسيار بيشتر از افراد ثروتمند راجع به پول فکر می کنند. اين مطلب همان موردی است که روانشناسان به آن " فرا فکنی " می گويند. به اين معنی که مردم چيزی را که برای خودشان دلهره و اضطراب ايجاد می کند به ديگران نسبت می دهند. افراد فقير به واسطه وضعيتی که در آن زندگی می کنند، تمام مدت در مورد پول فکر می کنند. به خاطر می آورم زمانی که ورشکست شده بودم، پول تنها چيزی بود که به آن  فکر می کردم. هرگاه زنگ تلفن به صد ا در می آ مد، آشفته می شدم و فکر می کردم شايد طلبکاری باشد که برای وصول صورتحساب خود تماس گرفته است. وقتی با ماشين به جايی می رفتم، دلواپس اين بود م که ماشين خراب شود و من توانايی مالی برای تعمير آن نداشته باشم.  من هميشه توجهم به مردم با لباس ها و ماشين های زيبايشان بود و به آنها حسودی می کردم و در شگفت بودم که آنها چگونه شايسته داشتن تمامی اين چيزها  هستند. به هر زحمتی که بود صورتحساب های خود را پرداخت می کردم؛ ولی هميشه نگران پرداخت صورتحسابهای بعدی بودم. تمرکز من هميشه بر روی پول بود؛ چون هر اتفاق ناگواری که برای من پيش
می آمد، به نظرم می رسيد که در نتيجه نداشتن پول کافی است. هم اکنون که من به اندازه کافی پول دارم، ديگر به ند رت به پول فکر می کنم. پول همانند روغنی است  که حرکت چرخهای زندگی را روان کرده و پيشرفت آن را تسريع می کند و به شما اين اجازه را می دهد که تجربيات بزرگتری را در زندگی آزمايش کنيد. کافی است فقط يکبار از راهی دور از انتظار پولی به دست بيا وريد، اين جرأت را پيدا خواهيد کرد که بد ون دلواپسی و اضطراب از تجربيات خود استفاده کرده و سود ببريد.

 

راز نهم - شما بايد در مورد چيزی که به دنبالش هستيد فکر کنيد. اما در نهايت آنچه را که از صميم قلب مي خواهيد به دست می آوريد :

وقتی من برای خودم و د يگران دعا می کنم، ترجيح می دهم چيزهای بخصوصی را درخواست کنم و هميشه درخواست بهترين چيزها را می کنم. اگر شما به دنبال چيز بخصوصی هستيد، بهتر است که درخواست همان چيز يا چيزی بهتر از آن را داشته باشيد. زمانی که بچه بودم فکر
می کردم که ميگو دوست دارم. وقتی بزرگ شدم فهميدم که ميگو دوست دارم. اما چيزی که واقعيت داشت اين بود که من در واقع ميگو را با سس مخصوص آن دوست داشتم. اکثر اوقات ما اجازه می دهيم که اتفاقات گذشته روی قضاوتهای ما سايه بياندازد. ما فکر می کنيم که چيزی را
می خواهيم؛ اما اغلب به اين نتيجه میرسيم که چيزی را که واقعاً می خواهيم، متفاوت است. اين مطلب مي تواند هم جنبه مثبت و هم جنبه منفی داشته باشد. در30سال اول زند گی ام فکر می کردم که می خواهم يک ميليونر باشم. اما در واقع چيزی که می خواستم اين بود که می خواستم يک قربانی باشم تا اطرافيانم به من توجه داشته باشند و با من همدردی کنند. تنها زمانی که خواستم از يک قربانی تبديل به يک ميليونرشوم، اين اتفاق برايم پيش آمد.

 

راز دهم - قدرتمندترين ابزار برای رسيدن به موفقيت، عقل و دانش است :

دانش يکی از بنيادی ترين و کليدی ترين اصول موفقيت است که بسيار پرقدرت و ضروری می باشد. هر چه دانش انسان بيشتر باشد، مسير رسيدن به موفقيت کوتاه تر شده و دستيابی به آن آسان تر و سريع تر می شود. اين يک اصل منطقی است که يک نادان پولهايش را در مدت زمان کوتاهی از دست بدهد ( که قطعاً نيز از دست می دهد )، ولی يک فرد عاقل و خردمند در مدت زمان کوتاهی موفقيت های زيادی به دست آورد، که قطعاًخواهد آورد. اگر شما ثروت عظيمی می خواهيد، ابتدا بايد دانش خود را افزايش دهيد.

 

راز يازدهم - موفقيت از روز تولد به شما تعلق گرفته و در نهاد شما نهفته است :

وقتی ما بيمار، غمگين و فقير هستيم، نتيجه منحرف شدن از مسير و دور شدن از طبيعت واقعی خودمان است. حالت طبيعی شما سلامتی است.  فقط زمانی بيماری ها و ناخوشی ها به سراغ شما می آيند که شما از توازن خارج شده باشيد. شما زمانی به اين توازن می رسيد که همواره فردی شاداب و سرحال باشيد. افسرده بودن يک انتخاب آگاهانه است و اين خود شما هستيد که تصميم می گيريد که افسرده باشيد يا خير. افسردگی در طبيعت و ذات انسان وجود ندارد. همچنين شما به دنياآمده ايد که ثروتمند باشيد. تقلا کردن و دست و پا زدن برای زيستن نه باشکوه است نه طبيعی و اصلاً لازم نيست. وقتی که شما بر اساس باورها و جهان بينی های شخصی و بر طبق قوانين عمومی موفقيت زندگی می کنيد، ثروت به سوی شما سرازير می شود؛ همانند بارانی که بر روی گلها می بارد.

 

راز دوازدهم - موفقيت از عناصری که اطراف شما را فرا گرفته پديدار می شود؛

جهان هستی هر آنچه را که شما به آن نياز داريد فراهم کرده است. موفقيت در تک تک عناصری که اطراف شما را فرا گرفته وجود دارد. موفقيت همانند يک سرباز که منتظر دستورات فرمانده است، ايستاده تا او را احضار کنيد. واسطه هايی که شما می توانيد از آنها استفاده کنيد تا موفقيت خود را از عناصری که در اطرافتان وجود دارد آشکار سازد، ايده ها و طرز تفکرهای شما هستند.

 

راز سيزدهم – زماني که شما پي به وظايف خود ببريد، موفقيت را جذب خواهيد کرد؛

زماني که شما شروع به انجام کاري مي کنيد که در انجام آن صادق هستيد، جهان هستي با شايستگي پاداش شما را خواهد داد. اين يک روش کلي و عمومي براي قوانين کار است؛بدون هيچ استثنايي.

زماني که شما وظايف خود را با شور و شوق و تعصب و فداکاري انجام مي دهيد، به اين علت که قصد داريد کارتان را در سطحي فوق العاده انجام دهيد، نتايج شگفت انگيزي از آن کسب خواهيد کرد.

همه افراد در درون خود و با خود به طور ناخودآگاه در حال جهاد هستند. به اين معني که در درون خود به دنبال محرکي هستند که آنها را به جنبش درآورد و از انرژي پنهاني که درونشان را فرا گرفته است بهره گيرند. زماني که اين انرژي آزاد مي شود،کساني که اطراف شما هستند اين انرژي را حس مي کنند و مي خواهند بخشي از آن باشند. شما با اين کار افراد مقتدر و نيرومندي را جذب مي کنيد که موفقيت خودشان را با شما قسمت مي کنند.

 

 

 

 


javahermarket

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ دو شنبه 2 خرداد 1390برچسب:, توسط SASAN